آغاز رفتن پادرا جان به مهدکودک
پادرا جان از اول تیرماه به مهد کودک می ره دو هفته اول خیلی گریه می کرد اما دیگر عادت کرده و صبح با روی باز، مامان و بابا رو بوس می کنه و بای بای می کنه. حالا برعکس شده دیگه ظهرها نمی خواد از بقل خاله آرزو بیاید پایین .اگه یک روز نره مهد تو خونه خسته می شه و می خواد بیرون بره و همه مربی های مهد دلشون براش تنگ می شه از وقتی به مهد می ره مشکل غذا خوردنش خیلی بهتره شده ...
نویسنده :
فرانه پورکیانی
9:22